تحلیلی بر نسبت مبانی فلسفی و متافیزیک با علم اجتماعی در کتاب درسی جامعهشناسی (2) |
کد مقاله : 1095-CNF |
نویسندگان |
هادی راه چمندی *1، جعفر غلامپور نو2 1گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران 2سرگروه آموزشی تفکر و سواد رسانه ای آموزش و پرورش استان خراسان رضوی |
چکیده مقاله |
چگونگی بازنمایی علم در کتاب درسی مدرسه، نقش عمدهای در شکلگیری دیدگاه دانشآموزان نسبت به علم دارد. پرسش پژوهش حاضر این است که در نگرش کتاب درسی جامعهشناسی (2) به علم، مبانی فلسفی و متافیزیک و پرسشهای محوری آن از چه جایگاه و رویکردی برخوردار است و بر این اساس، چه تصویری از ماهیت و مؤلفههای علم و علوم اجتماعی ارائه میشود؟ برای فراهم نمودن پاسخ، از روش تحلیل محتوا با محوریت مطالعه کیفی بهره بردیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد از منظر این کتاب، علم بهطور عام و علوم اجتماعی بهطور خاص (از جمله جامعهشناسی)، بر پایه مبانی هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی شکل میگیرد. از این رو، میان علوم طبیعی و علوم اجتماعی تفاوتهایی قائل است. ضمن نقد علم تجربی سکولار، بهرهمندی از حس، عقل و وحی را برای شناخت علمی تجویز میکند. کتاب مورد بررسی، ضمن رویکرد انتقادی نسبت به علوم اجتماعی غربی، برخی مفاهیم این نظریهها (مانند استعمار و مرکزـپیرامون) را برای تحلیل پدیدههای اجتماعی به کار میبرد. فرض این کتاب از هدف علم اجتماعی وفق نگاه معرفتشناختی آن، در کنار ویژگیهای توصیفی و تبیینی، یک علم انتقادی و تجویزی است. بهطور کلی، رویکرد کتاب جامعهشناسی(2) به علم اجتماعی، از نظر عناصر پارادایمی، بیشترین فاصله را با رویکرد اثباتگرایی و کمترین فاصله را با رویکرد انتقادی دارد. |
کلیدواژه ها |
علم، علوم اجتماعی، مبانی فلسفی و متافیزیک، کتاب درسی جامعهشناسی (2)، تحلیل محتوا |
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی |